بعضی از بندگان خدا اینگونهاند که در مقابل تحمل بلا و مصیبتها فقط با خدا معاشقه میکنند و میگویند:"خدایا، ببین؛ من این بلا را به خاطر تو تحمل میکنم"سیدالشهدا علیهالسلام پس از آن که تیر سه شعبه را از گلوی حضرت علیاصغر کشیدند، مقداری از خون گلوی طفل شیرخواره را به آسمان پاشیدند و فرمودند:
«هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّه»
" معشوق من میبیند که من برای او چه میکنم؛ من چیزدیگری نمی خواهم"
خدای متعال به حضرت داوود(ع) وحی فرمود۱: دوستان من را با فکر دنیا چه کار؟ چرا کسانی که ادّعای دوستی من میکنند، همّ و غمّشان به امور دنیا تعلّق میگیرد؟ نیازهایشان را من برطرف میکنم، چرا آنها غصّهاش را میخورند؟ همّ و غمّ دنیا حلاوت مناجات را از آنها سلب خواهد کرد. اگر گاهی هم موفق شوند با حال کسالت دعای ابوحمزهای بخوانند، حلاوتی درک نمیکنند، دعایی میخوانند برای اینکه ثوابی ببرند. حداکثر به امید اینکه گناهشان آمرزیده شود. امّا اینکه لذت ببرند و دنبال این بگردند تا فرصت مناجات پیدا کنند موفق نخواهند شد. روایت دیگری هست که برای ما کوبندهتر هست! از احادیث قدسیه است که ناقلش حضرت صادق(ع) است. فرمود۲: خدای متعال به حضرت داوود وحی کرد یا داوود میان من و خودت عالِم دنیازده را واسطه قرار نده. کسی که شیفتهی دنیاست، ولو عالِم باشد، مقامات علمی بالا هم داشته باشد، چنین عالمی راهزن دلهای دوستان من است. بندگانی که میخواهند به طرف من بیایند، راهنما میخواهند. خیال میکنند چون این عالِم است میتواند راهنمایشان باشد، اما خبر ندارند که این دزدی است که با چراغ آمده. بعد میفرماید: عقوبتی که برای اینها در نظر گرفتم، کمترینش این است که حلاوت مناجاتم را از دل اینها بر میدارم. عالِمِ دنیازده، شیرینی مناجات خدا را درک نمیکند و طبعاً نمیتواند دیگران را به سوی خدا راهنمایی کند.
منبع:
۱. بحارالأنوار، ج 79، ص 143.
۲.؛ الکافی، ج 1، ص 46.
" آقا اصلا دینو میذاریم کتاب..
بیا اصلا این قرآنو میذاریم کنار.. حجاب یه مساله عقلیه
یعنی هر عقل سالمی میتونه قبول کنه به یه خانم بگو
حاضری شوهرت 99% عشقش مال تو باشه 1% واسه یه زن دیگه ؟
کسی هست بگه من حاضرم ؟؟
پس همون طور که دوس داری شوهرت همه ی عشقش مال تو باشه
جوری از خونه بیرون نرو که عشق شوهر مردمو بدزدی
یه جور لباس نپوش آرایش نکن که 1% عشق یه مردو مال خودت کنی
حجاب یه مساله عقلیه.. "
آدم وقتی غضب کرده و در حال جوش و خروش است دیگر عقلش فعال نیست، جا ندارد به او بگویند بنشین فکر کن! چه فکری؟ آنجا داد میزند و حمله میکند چون قدرت فکر کردن ندارد، اما تا به حد هیجان نرسیده است میتواند فکر کند. آن وقتی که آدم حالت آرامی دارد و هیجان غرایز در وجودش نیست؛ باید غنیمت بشمارد؛ برای فکر کردن و تصمیم صحیح گرفتن. ببینید چقدر آیات قرآن مطالب مختلفی را بیان میکند و میگوید: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ1»، «لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ»، «أَفَلا تَعْقِلُونَ»؛ مگر نمیفهمید، مگر عقل ندارید؟ گاهی سؤال مطرح میکند شما که عقل دارید بگویید این کار بهتر است یا آن؟ آخر دنیا و آخرت را با هم بسنجید ببینید کدام بهتر است؟ «وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی»؛ مگر عقل شما این را نمیگوید، مگر توی کارهای دنیوی خودتان آن را که لذتش شدیدتر است ترجیح نمیدهید، مگر آن را که لذتش با دوامتر است ترجیح نمیدهید؟ چطور پای آخرت که میآید دیگر عقلتان کار نمیکند؟ «بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ4»؛ وقتی نوبت به آخرت میرسد علمها ته میکشد و عقل از کار میافتد! بنابراین، ما باید عقلمان را به کار بگیریم، قبل از اینکه هیجانات بر ما غالب شود و ما را به راه شر سوق دهد، با فکر و تعقّل زمینه را برای تصمیمگیری صحیح فراهم کنیم. این راحتترین و عاقلانه ترین کاری است که میشود کلید همه خوبی ها را در دست بگیریم.